- بار افکنی
- عمل بار افکندن، بچه زادن
معنی بار افکنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بار انداز
بار را بر زمین گذاشتن انداختن بار
غلبه بر شیر، دلاوری دلیری
گویی یا جامی زرین یا ظرفی پر از سکه طلا و مانند آن بر قپق نصب می کردند و سپس تیراندازان سوار چابکدست آنرا هدف قرار می دادند و هر کس که آن شانه را بتیرمی زد و از فراز قپق بزیر می آورد جایزه ای گرانبها می گرفت. توضیح این بازی از جمله تفریحات گوناگون پادشاهان صفوی و مخصوصا شاه عباس بزرگ بدان علاقه وافر داشت. در قپق اندازی سواران تیر انداز مجبور بودند که در حال تاخت هدف را از فراز قپق بزیر اندازند و پیداست که این کار مهارت و چالاکی بسیار لازم داشت
صید گور گورزنی: خرامنده می گشت بر پشت بور به گور افکنی همچو بهرام گور. (نظامی)
بارانداز، جای بار انداختن، قسمتی از ساحل یا بندرگاه که در آنجا کشتی ها بارهای خود را خالی می کنند، بارافکن، جایی که کاروان فرود بیاید